واما جشن تولد ترلان
و اما از روز تولدت به بعد تولان هر روز از من شمع و کلاه تولد درخواست میکنه و دلش تولد میخواد و میگه تولدو بخونم منم میگم بخون عزیزم و توام شعر تولد مبارکو میخونی برام امسال برعکس سال پیش مهمونا فقط خانوم بودن و یه تولد زنونه ای داشتیم بلاخره روز موعود رسید و همه چی خداروشکر اونقدری که در توان من بود به خوبی آماده شد اول که با آرایش ترلان شروع شد به زیبا جون سپردم که زودتر از مهمونا بیاد و صورت ترلانو نقاشی کنه همچنین لاک ناخن براش بزنه و موهاشم آرایش کنه دخترم خیلی قشنگ نشستی تا کار زیبا جون تموم شد و بعد ازون همش دم به دیقه میرفتی جلوی آینه و خودتو نگاه میکردی و کلی ذوق کرده بودی. مهمونا اومدن و جشن تولد آغاز شد یکی از زیباترین ...
نویسنده :
مامایی و بابایی
9:5